سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کار از تو می رود
   مشخصات مدیر وبلاگ
 
  hasan soltani[24]
 

از ناهنجاریهای اجتماعی خیلی رنج میبرم. حوصله حرف اضافی ندارم. انسانم آرزوست.

    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 2
کل بازدید : 19629
کل یادداشتها ها : 55

نوشته شده در تاریخ 92/6/11 ساعت 4:54 ع توسط hasan soltani


 یاد دارم که شبی در کاروانی همه شب رفته بودم و سحر در کنار بیشه ای خفته، شوریده ای که دران سفر همراه ما بود نعره ای برآورد و راه بیابان گرفت و یک نفس آرام نیافت، چون روز شد گفتمش: آن چه حالت بود؟! گفت: بلبلان را دیدم که بنالش در آمده بودند از درخت و کبکان از کوه و غوکان در آب و بهایم از بیشه. اندیشه کردم که مروّت نباشد همه در تسبیح و من به غفلت خفته.

دوش مرغی به صبح می‌نالید

عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش

یکی از دوستان مخلص را

مگر آواز من رسید به گوش

گفت باور نداشتم که ترا

بانگ مرغی چنین کند مدهوش

گفتم این شرط آدمیت نیست

مرغ تسبیح گوی و ما خاموش

گلستان

 







  پیام رسان 
+ سالروز تولدتان را تبریک میگویم




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ